English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2998 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
project management system U سیستم مدیریت پروژه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
project management program U برنامه مدیریت پروژه
management system U سیستم مدیریت
management system U سیستم اداره
database management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سیستم مدیریت پایگاه داده ها
data management system U سیستم مدیریت داده ها
information management system U سیستم مدیریت اطلاعات
command management system U سیستم مدیریت فرماندهی سیستم مدیریت یکان
management information system U نرم افزاری که به مدیران شرکت امکان دستیابی و بررسی داده را میدهد
association for system management U یک سازمان بین المللی که متعهد است تا اعضا خود را ازرشد سریع و تغییرات درزمینه مدیریت سیستم ها وپردازش اطلاعات اگاه کند
management information system U سیستم مدیریت اطلاعات
network data management system U مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
relational database management system U پایگاه دادهای که تمام موضوعات ان بهم مربوطند.دادهای که فیلد مربوطه را جستجو میکند بدست می آید
relational database management system U نشانهای که دو موضوع را مقایسه میکند
data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده ها
relational database management system U پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
hierarchical data base management system U سیستم مدیریت پایگاه داده سلسله مراتبی
project U فاهر کردن نشان دادن
project U طرح یا پیشنهاد کردن
project U تصورکردن تصویر کردن
project U طرح نقشه
project U پیشنهاد پلان
project U پیش بینی مشخصات آینده یک مجموعه داده
project U کاربرنامه ریزی شده
project U ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
project U پیشنهاد کردن
project U نقشه کشیدن
project U طرح ریزی کردن
project U برجسته بودن
project U پیش افکندن
project U پیش افکند
project U پرتاب کردن
project U طرح
project U نقشه
project U پروژه
project U پروژه پروژه افکندن
project section U بخش تهیه طرحها
to shunt a project U کنارگذاشتن یک پروژه
project evaluation U ارزیابی طرح
project manager U مدیر پروژه
project selection U انتخاب پروژه
project selection U گزینش طرح
scale of project U وسعت طرح
scale of project U اندازه طرح
housing project U تهیهمسکن
To implement a project. U طرحی را پیاده کردن
The project fell through ( got nowhere). U این طرح بجایی نرسید
research project U طرح پژوهشی
project schedule U زمان بندی پروژه
project planning U نقشه کشی ساختمان
features of project U اجزاء اصلی یک طرح
project manager U مدیر طرحها
project manager U مدیر پروژه ها
project loans U قرضههای مربوط به انجام طرحهای توسعه
project loans U قرضههای مربوط به پروژه ها
project library U کتابخانه پروژه
project method U روش اموزش طرحی
project plan U طرح پروژه
project control U کنترل پروژه
project appraisal U ارزشیابی طرح
project appraisal U ارزشیابی پروژه
project section U بخش تهیه پروژه ها
There is a hitch in this project. U این طرح یک جایش گیر دارد
project technical report U گزارش فنی پروژه
When we get this project off the ground we can relax. U وقتی این پروژه پا بگیرد و با موفقیت شروع شود، دیگر خیالمان راحت است.
The project is not fully developed yet. U این طرح هنوز پخته وآماده نیست
The project was terminated as of July 1. U پروژه از اول ژولیه به پایان رسید.
multi prupose project U طرح چند منظوره
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
economic life of a project U دوره اقتصادی طرح
Public opinion is against the project. U عقیده وآراء عمومی برضد این طرح است
long term project U پروژه طویل مدت
band project filter U فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
project technical report U گزارش فنی طرح
management U property endowed the affairsof the of تولیت عین موقوفه
management U سازماندهی
management U سرپرستی
management U اجرا و نگهداری شبکه
management U هدایت یا سازماندهی
management U اداره
management U حیله
management U مدیریت وریاست حسن تدبیر
management U مدیریت
management U برنامه ریزی
management U ship leader
management U حل و عقد
management U مدیران کارفرمایی
management U ترتیب
materials management U مدیریت مواد
industrial management U مدیریت صنعتی
financial management U مدیریت مالی
inventory management U مدیریت موجودی
game management U شکاربانی
watershed management U انجیرداری
monopoly management U مدیریت انحصاری
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
watershed management U ابخیزداری
file management U مدیریت پرونده
file management U مدیریت پرونده ها
materiel management U مدیریت اقلام
career management U مدیریت مشاغل
operational management U مدیریت عملیاتی
ownership and management U مالکیت و مدیریت
career management U مدیریت تهیه تخصصهای نظامی
game management U شکارداری
personnel management U مدیریت استخدام
task management U مدیریت کار
personnel management U مدیریت پرسنلی
personnel management U اداره کردن پرسنلی
memory management U مدیریت حافظه
concurrency management U مدیریت همزمانی
task management U مدیریت وفیفه
production management U مدیریت تولید
materiel management U مدیریت اماد
job management U مدیریت برنامه
wildlife management U مدیریت حیات وحش
board of management U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
file management U مدیریت فایل
management group U ائتلاف چند شرکت
management group U ائتلاف تجاری
memory management U مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
facilities management U مدیریت امکانات
demand management U مدیریت تقاضا
supply management U مدیریت عرضه
record management U مدیریت مدارک
record management U مدیریت رکوردها
resource management U مدیریت منبع
management board U کمیته مباشر [شرکت سهامی]
management accounting U تهیه حساب جهت مدیران
configuration management U مدیریت پیکربندی
management report U گزارش مدیریت
management science U علم مدیریت
management graphics U مدیریت گرافیک
management expenses U مخارج اداری
data management U مدیریت داده ها
scientific management U مدیریت علمی
database management U مدیریت پایگاه داده ها
management expenses U مخارج مدیریت
management coding U سیستم کد بندی و علامت گذاری کالاها و ذخایر از نظرمدیریت توزیع
spatial data management U مدیریت داده فضایی
data base management U مدیریت پایگاه داده ها
relational database management U مدیریت پایگاه دادههای رابطهای
data base management U مدیریت پایگاه داده
paged memory management U مدیریت حافظه صفحه بندی شده
home management software U برنامههای طراحی شده جهت استفاده داخلی
file management program U برنامه مدیریت فایل
data management programs U برنامههای مدیریت داده ها
data processing management U مدیریت پردازش داده
database management program U برنامه مدیریت پایگاه داده ها
top level management U مدیریت سطح بالا
information resource management U مدیریت منبع اطلاعات
lower level management U مدیریت سطح پایین
army management structure U سازمان مدیریت نیروی زمینی
middle level management U مدیریت سطح متوسط
institute of materials management U موسسه مدیریت مواد
memory management program U برنامه مدیریت حافظه
data processing management association U انجمن مدیریت پردازش داده
record oriented database management U برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
computer aided factory management U مدیریت کارخانه با استفاده ازکامپیوتر
simple network management protocol U سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
table oriented database management progr U برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی
flat fuiile database management program U برنامه مدیریت پایگاه دادههای تک فایل
linear system [system of linear equations] U دستگاه معادلات خطی [ریاضی]
system U همست
system U سیستم
system U ترتیب
value system U نظام ارزشها
system U مجموعه سازمان
system U طریقه
system U جهاز
system U روش اصول
system U دستگاه
system U سلسله رشته
cw system U سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
system U طرز اسلوب
system U تشکیلات
system U سازمان
system U منظومه
system U نظام سیستم
an system U سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system U قاعده رویه
system U اسلوب
system U اصول وجود
system U نظم ترتیب
system U رشته دستگاه
system U سلسله
system U مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system U طرز روش
system U سامانه
system U هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system U سازگان
system U نظم منظومه
i.f.f. system U دستگاه تشخیص
c.g.s. system U دستگاه سگث
the system of U the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
the system of U رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
system U نظام
p system U سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
system U همستاد روش
multiplex system U سیستم چند سیمه
Recent search history Forum search
1مقدار دهدهی بزرکترین عدد اعشاری چیست
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1کارآفرینی
1تحت نظارت سازمان اتوبوسرانی رشت و حومه
1An evaluation is an assessment, as systematic and impartial as possible, of a project, program or policy. It focuses on expected and achieved accomplishments
1The system has been solved by a coupled Poisson– Neumann algorithm. The resolution method consists of the linearization of the transport equations by the finite difference method. The actual version u
1nternal brand management of destination brands: Exploring the roles of destination management organisations and operators
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1A simple approach is to project forward each calculated voltage in the direction of its trend.
1Immune system remembers pathogen on subsequent exposure
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com